بور و سفید

ساخت وبلاگ
با دوستم بیرون بودم، هنگام اذان مغرب، گفتم اگه یه جایی بریم نمازبخونیم خیلی خوب میشه، هم خیالمون راحت میشه ، هم اروم میشیم . تکلیفمون رو هم انجام دادیمگفت من میخوام خرید کنم ، وقتی نمازت تمام شد تماس بگیر، گفت من کت پوشیدم و حوصله وضوگرفتن ندارم وگرنه میومدم !گفتم من وضو دارم ، وقتی از خونه بیزون میام بجای شستن دست و صورت ، وضو میگیرم ...خلاصه تا در مسجد همراهیم کرد ، گفت حالا ک تا اینجا اومدم میام نماز میخونم. رفت وضو گرفت .من داشتم نمازمو بصورت فرادی میخوندم ، دیدمش اومد نماز رو به جماعت میخونه . تو دلم گفتم تو که حوصله نداشتی بیای مسجد، حالا ک اومدی فرادی بخون زود تموم شه بریم دیگه! واسه چی توصف نمازجماعت ایستادی!نماز تمام شد دیدم ، صف جلوئه ! میکروفون برداشته داره قرآن میخونه بور و سفید...
ما را در سایت بور و سفید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bourosefiedo بازدید : 169 تاريخ : چهارشنبه 4 خرداد 1401 ساعت: 13:47

به مرحله ای از زندگی رسیدم ک هیچ چیز رو زورکی از خدا یا کسی نمیخوام.  میخوام اونا زورکی بهم بدن بور و سفید...
ما را در سایت بور و سفید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bourosefiedo بازدید : 117 تاريخ : چهارشنبه 4 خرداد 1401 ساعت: 13:47

خیلی ضعیف شدم ، دیروز حتی نفس کشیدنم مشکل داشت .راحت نبودم ،  بعدبیماری و تزریق دوز دوم اینطور شدم ، یهویی بدنم داغ میشه ، عد چنددقیقه درست میشه.به این نتیجه رسیدم برای بازشدن تنفسم حتما ورزش کنم و بهترین ورزش دو هست . چون همه قسمت های بدن فعالیت میکنه.یه لباس ورزشی جذب دارم استین کوتاه ، مشکی با طرح های رنگی روم نمیشه زیاد بپوشم باهاش برم توخیابون. جایی شبیه استادیوم یا جای خلوت باید باشه + نوشته شده در  دوشنبه ۱۴۰۱/۰۳/۰۲ساعت 13:46&nbsp توسط بور و سفید  |  بور و سفید...
ما را در سایت بور و سفید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bourosefiedo بازدید : 130 تاريخ : چهارشنبه 4 خرداد 1401 ساعت: 13:47